از ابتدای انتشار روزنامه ایران، دو مواجهه با آن داشتهام. مواجهه اول بهعنوان یک مخاطب و یکی از میلیونها شهروند ایرانی که روزنامه ایران برای او تبلور دیدگاههای دولت درباره مهمترین رویدادها و مسائل کشور بوده و مواجهه دوم پس از حضور در دولت چهاردهم در نقش سخنگوی دولت. حالا برای آن مخاطب دیروز، این روزنامه ظرفیتی است برای انتقال پیام و دیدگاههای دولت و طرح مسائل دولت برای مردم. طبیعتاً مواجهه دوم سختتر است. حالا بهعنوان سخنگوی دولت چهاردهم باید نگاه دقیقتری به آنچه قرار است به مردم ارائه شود، داشته باشم. باید مطالبی که قرار است با مردم در میان گذاشته شود، درست، شفاف و صحیح باشد. اکنون بهعنوان سخنگوی دولت هم، بیشتر از گذشته اهمیت رسانه را دریافتهام، چراکه میدانم سخن گفتن با مردم، چه اندازه کار پر مخاطره و ظریفی است؛ پر مخاطره است، زیرا تصمیمها، گفتارها و کردارهای دولت و اعضای دولت بر زندگی مردم تأثیر مستقیم و بیواسطه دارد، کار ظریفی هم هست، زیرا آن گفتارها، کردارها و تصمیمها باید در قالبی بیان شود که هم برای گوشهای محرم، یعنی مردم عزیز ما، شنیدنی باشد، هم بهگونهای نباشد که گوشهای نامحرم برداشتهای ناصواب از آن داشته باشند. بر این اساس، کار روزنامه ایران و کار سخنگویی شبیه هم است، کاری بهغایت ظریف، مهم و تأثیرگذار. در این مدت فعالیت بهعنوان سخنگوی دولت چهاردهم تلاشم بر این بوده که این ظرافت و اهمیت را همیشه پیش چشم داشته باشم. برای همین بود که ستون هفتگی «صدای پاستور» در روزنامه ایران تعریف شد. هدف از این ستون هفتگی، بیان مهمترین مطالب و تشریح مصوبات و تصمیمات دولت برای مردم بود. ملزم بودن به اینکه هفته به هفته، بهعنوان سخنگو دیدگاههای دولت را درباره مهمترین مسائلی که با زندگی مردم سروکار دارد تشریح کنم، تجربه غریب و در عین حال خوشایندی است. مجموع این شرایط برای من بیانگر این بود که نیاز دولت به داشتن یک رسانه چقدر ضروری است و «ایران» بار سنگین این ضرورت را بر دوش میکشد. دولت نیازمند آن است تا برنامهها و رویکردهای خود را با دقت و پوشش بیشتری از سوی رسانه بیان کند، چون کارها، هرچقدر هم بزرگ باشد، اگر بیان نشود، ابتر میماند. اما مسأله فقط پروژههایی نیست که دولتها اجرا میکنند، اگر دولتها کاری را انجام نمیدهند یا نمیخواهند انجام دهند، بازهم باید با مردم در میان گذاشته شود. بنابراین رسانه، بویژه رسانهای چون روزنامه ایران نقشی مهم در انتقال این پیامها دارد. اما در این میان نکته مهمتری که باید به آن توجه کرد، این است که دولتها هم نیاز دارند حرف مردم را بدانند. دولتها نیاز دارند بدانند واکنش مردم نسبت به فلان تصمیمش چیست؟ دولتها باید بدانند که مردم نسبت به فلان کار چطور فکر میکنند و بالاتر از همه اینها، دولتها باید بدانند فارغ از برنامهها و پروژهها و سازوکارهای رسمی که هر روز دنبال میکنند، در لایههای مختلف جامعه چه خبر است. همچنین در اقتصاد، فرهنگ و اجتماعات چه فرآیندهایی طی میشود و تحولات ارزشی و شناختی در جامعه به چه سویی در حرکت است، زیرا انتقال، بیان و معرفی رویدادهای موجود در این لایهها برعهده رسانههاست. اتفاقاً در این باره روزنامه ایران مسئولیت بیشتری دارد. روزنامه ایران همان اندازه که بازگو و بازنشرکننده اخبار و رویدادهای مربوط به دولت است، باید منتقلکننده صدای مردم به دولت هم باشد. یعنی همانطور که اعضای دولت و بهتبع آن سخنگوی دولت بهصورت روزانه و هفتگی مطالبی را با مردم و خوانندگان روزنامه ایران در میان میگذارند، به همان اندازه هم باید در صفحات هر روز روزنامه ایران از جزئیات زندگی و نیازها و دغدغههای مردم اطلاعرسانی کند و بیانگر نگاهها، خواستهها و مطالبات جامعه باشد. این یک شعار نیست بلکه حقیقتی است که رسانه، پلی میان حوزه رسمی و حوزه عمومی جامعه است. حال روزنامه ایران یکی از همان پلهاست؛ پلی میان دولت و مردم. زیرا گزارشها، اخبار و اساساً کلمههایی که هر روز در صفحات روزنامه ایران منتشر میشوند، نقش همان پل را ایفا میکنند. دولت چهاردهم به گفتار یکطرفه با مردم معتقد نیست، دولت چهاردهم فقط اهل گفتن نیست. دولت چهاردهم اهل گفتن و شنیدن است. بخش زیادی از این بار گفتوشنود دولت با مردم بر دوش روزنامه ایران است. امید که روزنامه ایران در دولت چهاردهم بتواند بهخوبی این نقش خود را ایفا کند و امید بیشتر اینکه روزنامه ایران در همه ادوار و در همه دولتها بتواند چنین باشد و چنین باقی بماند.
58
چکیده خبر : فاطمه مهاجرانی
سخنگوی دولت چهاردهم
فاطمه مهاجرانی