بهروز رهبری فرد وقتی بر مزار مهرداد میناوند در چهارمین سالگرد آسمانی شدنش، میکروفون را در دست گرفت، از دوستان مهرداد و کسانی که نسبت به او تعهد اخلاقی داشتند، گله کرد. صدای او پر از بغضی بود که بیرحمی و فراموشکاری فوتبال را نشان میداد. همه میدانند که مهرداد...
بهروز رهبری فرد وقتی بر مزار مهرداد میناوند در چهارمین سالگرد آسمانی شدنش، میکروفون را در دست گرفت، از دوستان مهرداد و کسانی که نسبت به او تعهد اخلاقی داشتند، گله کرد. صدای او پر از بغضی بود که بیرحمی و فراموشکاری فوتبال را نشان میداد. همه میدانند که مهرداد چه کارهای بزرگی برای فوتبال انجام داد و حقش نبود اینقدر زود فراموش شود؛ اما مهرداد میناوند، چهره برجسته فوتبال ایران، در چهارمین سالگرد آسمانی شدنش، تنها بود. آنقدر تنها که به یاد مقاله معروف بورخس افتادم که فوتبال را زشت دانست و اظهار داشت از فوتبال بیزار است.
دیروز رهبری فرد، توقعی داشت که بیجا و خارج از توان دوستانش نبود. او دوست داشت چهرههای بیشتری از فوتبالیها کنار مزار مهرداد حضور داشته باشند؛ اما قطعه نامآوران، بیش از حد خالی از فوتبالیها بود.
حق با رهبری فرد است. در پیچ و خم زمانه، ما نیز تغییر کردهایم. خودمان را فریب میدهیم که زمانه عوض شده؛ اما این ماییم که تغییر کردهایم و دنیا را خشن خواستهایم. حافظه کوتاه مدت و حافظه تاریخیمان تغییر کرده وگرنه اینقدر آهنی نمیشدیم.
یادمان رفته که آدمهای قدیمی مهربان بودند و به همین دلیل روزگار قدیم، دوست داشتنی شده بود. نمیخواهیم بپذیریم اگر این روزگار، دوست داشتنی نیست، به خاطر تفکر ما است. یادمان رفته دنیای ما، بازتابی از رفتارها و کنشهای ما است، خواه مهربانانه یا بیعاطفه. شاید هم اشتباه از رهبری فرد بود که توقع داشت آدمهای «امروزی» مثل «دیروز» فکر و عمل کنند.